پايان ٢٤ ماهگى
پايان ٢٤ ماهگى
سلام عشق مامانى كيان گلم
الان كه دارم برات مينويسم تو دوسالت تموم شده و اولين روز از سه سالگيت اغاز شده
توى ٢٤ ماهگى اوج شيرين كاريات و شيرين زبونيات رو داشتى؛
١)شعر پير مرد مهربون رو ميخوندى
٢)شعر كيان دارم رو كامل و بعد برعكس
٣)شعر شبها كه ما ميخوابيم
٤)شعر كلاغه ميگه غار غار
٥)شعر اتل متل
٦)تا ١٠ كامل ميشمردى
٧)رنگ هاى قرمز،زرد،آبى،صورتى،بنفش،نارنجى
٨)آواز خوانى هم كه همچنان ادامه داره
عزيز دلم اين ماه كلى حرفهاى جالب هم ميزدى
مثلا يه روز صبح اومدى تو آشپزخونه و گفتى؛(مامانى لطفا اب جوش اومد چايى درست هَ)😂😂😂
اواسط اين ماهيه سفر به طبس داشتيم تقريبا يه هفته به عيد ٩٦ بود كه عزيز دلم ويروس گرفتى و كلى مريضى كشيدى😔😔
مدام حالت تهوع و اسهال شديد با همون حال نگران كننده منو ميخندوندى عزيزم
به محض اينكه اسهال ميشدى ميگفتى؛(مامانى دويه پى پى هَ بشووووور)😂😔😔😔
عزيز دلم اگه بخوام تك تك كارات رو بنويسم يه عمر ميگذره
امروز ما طبسيم ٩٦/١/٢٢ و قرار بريم خونه عمه ارزو تا بريم كوير مطمئنم كلى بهت خوش ميگذره
بازم پايان حرفهام ميسپارمت به خداى مهربون عزيزم😘
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی