پايان ١١ ماهگى
سلام عشق مامان
اين روزها اصلا وقت نميكنم برات بنويسم چون همش سرگرم خودت و كاراى نازتم
عزيز دل من توى اين ماه چند بارى تمرين كرديم كه وايستى و قدم بر دارى، كه البته ايستادن رو ياد گرفتى ولى تا ميگفتم كيان جونم تاتى تاتى...
مينشستى و راه نميرفتى
با گريه من گريه ميكردى و با خندم ميخنديدى
همش سعى داشتى همه توجهم به تو باشه
بردمت واسه كنترل مركز بهداشت
وزنت ١٠كيلو ٥٠٠ و قدت ٧٥
همه چى عالى و خوب
اما بالاخره اواخر همين ماه شروع كردى به قدم زدن همه ى زندگيم
علاقه زيادى به آشپزى هم دارى گويا،موقع آشپزى من مياى و گريه ميكنى تا بزارمت روى كابينت
فداى اون قدمهاى كوچولوت بشم من.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی