پايان ١٨ ماهگى
پايان ١٨ ماهگي
سلام عشق كوچولوي خودم
كيان جون الان كه دارم برات مينويسم تو خونه مامان جون تو اتاق دايي جون امينم و شما گلم داري كشوهاي اتاق رو خالي ميكني!!!!!!!!
خراب كاريات به اوج رسيدن و منم ديگه حريف نميشم
اول از حرفهاي جديدت مينويسم
١)اَدومَه( اسانسور)،هَجو(جارو)،اَمِن(امين)
،هَبُزه (خربزه)،شير، ابيوه ( آبميوه)،سِشِ ( سشوار)، سِس(سس)،هاپ(پا)،هاشين (ماشين)،
انگور،سيب،حموم،هاپو،اكبر(الله اكبر)،عزيز،هپيما(هواپيما)،هرپ(توپ)،آآ(اقا)،
اوو(الو)،دس(دست)،
حالا از شيرين كاريا و خراب كاريات
١)توى أساس كشي خونه مامان جون شما كه نقل مجلس بودي، هر چي مامان جون و بابا جون چيدن شما خراب كردي
٢)عاشق كاغذ ديواري هاي اتاق دايي جون شدي
چون شب نماست، به محض خاموش كردن چراغ اتاق ميگفتي اَاَاَاَاَاَاَاَ از شدت ذوق، و بعد دستت رو ميكشيدي رو ديوار خخخخخ
٣)يا در يخچال و فريزر رو باز ميكردي يا در لباسشويي و يا كابينتها.... و بعد فرار ميكردي به هر سمتي، وسايل فريزر رو هم مياوردي بيرون
٤)استكان يادگاري دوست مامان جون خانم ميرزاده رو شكوندي
٥) يه كأسه هم از كابينتها در اوردي و شكوندي
٦)يه اتفاق خيلي جالب قضيه بابا مصطفي و مى مى هم داشتي كه عاااااالي بود
٧)٢ بار سوار هواپيما شدي كه عاشقش بودي
اينم خلاصه اى از كاراى جديدت عزيزم
بازم پايان حرفهام ميسپارمت به خداى مهربون عزيزم😉
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی